اشعاری درباره امام رضا(ویژه شهادت امام رضا ع)
پیش طبیب هستم
پیش طبیب هستم و درمان نوشته است
در مان برای من رخ جانان نوشته است
فهمید بی قراری من علتش چه بود
دیدار روی ماه کریمان نوشته است
آب و هوای ری به من مشهدی نساخت
در نسخه اش دیار خراسان نوشته است
دستی که لطف کرد مرا نوکرت نوشت
برطالع بلند تو سلطان نوشته است
هریک نخش علاج هزاران غم است و دزد
بر روی پرچمی که رضا حان نوشته است
این کشور از جهار طرف بیمه زضاست
این را خدا به نقشه ایران نوشته است
آلوده آمدم که طهارت دهی مرا
حق شرح پاکی تو به قرآن نوشته است
رحمت به شیر مادر آن مست شاعری
کین بیت را برای تو اینسان نوشته است
ای آبروی جن و ملک خاک بوسی ا ت
عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات
شاعر : سیید پوریا هاشمی
قلم و شور تو و این همه حیرانی ها
بگذارد بنویسم ز پریشانی ها
می نویسم به خدا عشق منی- ایول الله
می نویسم که تویی دلبر ایرانی ها
همه ی ماحصل شعر و جنونم آقا
شور و حالی ندهد بی تو غزلخوانی ها
بی تو ای شاه کرامت سرو سامانی هست!؟
نه - به جایی نرسد این همه ویرانی ها
با تو بودن سر یک سفره صفایی دارد
پس چه خوش می گذراند دل "تهرانی" ها
ذکر من یاعلی و کار دلم نوکری است
صنمی نیست مرا با دم عرفانی ها
من گدایی گدایان تو را میخواهم
چون تویی تاج سر مرشد زنجانی ها
من فقط یاد گرفتم ملکوتم روضه ست
نروم دور و بر حلقه ی روحانی ها
چقدر گریه کنم ای گل گلزار بتول
تا قبولم کنی از دسته ی سلمانی ها
حق آب و گل تو گردن ما محترم است
مددی حضرت آقای خراسانی ها
شاعر: عليرضا خاكساري
دارم به سر هوای تو یا ثامن الحجج
هستم فقط گدای تو یا ثامن الحجج
آقا فدای تو پدرم مادرم خودم
آقا دلیل شعر و غزلواره ها شما...
شور میان این همه ۴پاره ها شما...
تنها انیس و مونس بیچاره ها شما...
بی سود و منفعت همه جا ورشکسته منآن که به شوق دیدنت این جانشسته من
جانم تصدق سرتان دست من بگیر
بودم همیشه نوکرتان دست من بگیر
آقا قسم به خواهرتان دست من بگیر
"دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
با اینکه ای رئوف خدا نوکری بدم
اما مجاورت شده ام اهل مشهدم
با روسیاهی ام به حریم تو رو زدم
از من دو ماه سینه زنی را قبول کن
من آخر صفر همه ساله خدایی ام
من با نگاه لطف شما مجتبایی ام
شکی ندارم از کرمت کربلایی ام
بال و پرم بده و مرا تا خدا ببر
آقا اجازه می دهی از خادمان شوم
یا لاقل میان حرم پاسبان شوم
چیزی نمانده از غمتان چون خزان شوم
حالم گرفته از غم تو گریه می کنم
آقا نوشته مقتل تان خورده ای زمین
در راه خانه جان جهان خورده ای زمین
پنجاه بار امام زمان خورده ای زمین
خیلی شبیه مادرمان خورده ای زمین
سرگیجه داشتی وسرت درد میگرفت
آقا نوشته مقتل تان دست و پا زدی
تا دست و پا زدی پسرت را صدا زدی
آتش به قلب حضرت خیرالنسا زدی
با گریه گریه ناله ی وا کربلا زدی
از ره رسید جواد وسرت را بغل گرفت
آقا خودت بیا و بگو کربلا چه شد ...
فرجام کار زاده خیرالنسا چه شد...
روز ده محرم خون خدا چه شد ...
ریحانه ی رسول خدا - مصطفی - چه شد
یابن شبیب در همه جا غرق شور و شین
ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین (ع)
یابن الشبیب قامت او دال کرده اند
جد مرا راهی گودال کرده اند
حتی تنش لگد زده پامال کرده اند
با سم مرکبی بدنش چال کرده اند
یابن الشبیب جد مرا سر بریده اند
با نعل تازه بر تن پاکش دویده اند
یابن شبیب عمه ی ما بود و اشک و آه
یابن الشبیب عمه ی مابود و خیمه گاه
یابن الشبیب عمه ی ما بود و قتلگاه
یابن الشبیب عمه ی ما بود وصد نگاه
هم روسری و چادر و هم یک نقاب داشتتا قبل از این عمه ی ما هم حجای داشت
شاعر: عليرضا خاكساري
چشم در تاثیر زیبایی از ابرو كمتر است
مستی ابروی یار از گیسوی او كمتر است
اصل زیبایی ست این كه پلك در بالای چشم
شك كند در صحن از امثال جارو كمتر است
یا به وقت بی خودی زائر به دور مرقدت
حس كند كه از خودش هشتاد كیلو كمتر است
بارها در تنگ آغوش ضریحت دیده ام
فاصله بین من و روح من از مو كمتر است
با حساب دنیوی در این حرم سر خم نكن
چون بهای چار زانو از دو زانو كمتر است
بس كه با نیت نخوردی زود باور می كنی
آب سقاخانه از یك مشت دارو كمتر است
از خودت بگذر به ترفندی كه در این بارگاه
عارف بالله هم گاهی از آهو كمتر است
شاعر : مهدی رحیمی
منابع:حدیث اشک